دانلودرمان عاشقانه

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)می فرمودند : از سعادت مرد، زن خوب و خانه وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است.

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد
به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟
پاسخ شنید : کی هستی؟

بقیه درادامه مطلب.نظریادتون نره دوستان عزیز

برچسب ها:داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, داستان کوتاه, داستان زیبا, سخنان زیبا, داستان طنز, داستان قشنگداستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, داستان کوتاه, داستان زیبا, سخنان زیبا, داستان طنز, داستان قشنگ, داستان خانوادگی, داستانهای زیبا, داستان آموزنده, داستان های آموزنده, داستان های جذاب, داستان های قرآنی.:: داستان های عاشقانه و زیبا ::.

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)می فرمودند : چهار چیز از سعادت مرد است : رفقای خوب و فرزند نیکو و زن مطیع و اینکه کسبش در بلدش باشد یعنی رفاه اقتصادی.

روزی مردی خواب عجیبی دید
او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.
هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.بقیه درادامه مطلب نظریادتون نره

برچسب ها:داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه,داستان های مذهبی, داستان , مذهبی ,قصص القرآن و داستان های مذهبی

رسول اکرم  (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند : از سعادت مرد مسلمان شباهت فرزندش به او و زن زیبا با ایمان و مرکب خوب و خانه ی وسیع است.

کسری انوشیروان از بزرگمهر خشمگین شد و دستور داد در سیاهچال به زنجیرش کنند
چند روزی از این ماجرا گذشت ، کسری افرادی را فرستاد تا از حال بزرگمهر برایش خبر ببرند.

برچسب ها:

داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانهداستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, زیباترین داستان کوتاه و زیبا دنیا, زیباترین داستانهای کوتاه و زیبای دنیا, زیباترین داستان کوتاه دنیا, داستان کوتاه دینی, داستان کوتاه و طنز, داستان کوتاه طنز, خنده دارترین داستان کوتاه دنیا, داستان کوتاه مدیریتی, زیباترین داستان کوتاه شیرین و کودکانه, داستان کوتاه بهلول,داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده, داستان خانوادگی, داستان های عاشقانه, داستان راستان, داستان های جالب, داستان آموزنده

امت من تا زمانی که یکدیگر را دوست بدارند٬ امانت را[ به صاحبش] باز گردانند٬ از حرام دوری کنند٬ میهمان را گرامی دارند٬ نماز بگزارند و زکات بپردازند٬ پیوسته در خیر و خوبی خواهند بود

رد میانسالی وارد فروشگاه اتومبیل شد. BMW آخرین مدلی را دیده و پسندیده بود؛ پس وجه را پرداخت و سوار بر اتومبیل تندروی خود شد و از فروشگاه بیرون آمد.

بقیه ادامه مطلب عزیزان|نظریادتون نره

برچسب ها:داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, زیباترین داستان کوتاه و زیبا دنیا, زیباترین داستانهای کوتاه و زیبای دنیا, زیباترین داستان کوتاه دنیا, داستان کوتاه دینی, داستان کوتاه و طنز, داستان کوتاه طنز, خنده دارترین داستان کوتاه دنیا, داستان کوتاه مدیریتی, زیباترین داستان کوتاه شیرین و کودکانه, داستان کوتاه بهلول,داستانک: داستان های کوتاه و آموزنده, داستان خانوادگی, داستان های عاشقانه, داستان راستان, داستان های جالب, داستان آموزنده

خدای تعالی به وجود جوان عبادت پیشه بر فرشتگان می نازد و می فرماید: بنگرید این بنده ی مرا!به خاطر من از شهوت دست کشیده است.

وقتی سارا دخترک هشت ساله‌ای بود ، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند. فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند.

بقیه درادامه مطلب

چرا عده ای بستگان و خویشاوندان مرا می آزارند؟! بدانید که هر کس بستگان  وخویشاوندان مرا بیازارد در حقیقت مرا آزار داده است وهر کس مرا آزار دهد خداوند عزّوجلّ را آزار داده است.

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند
بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند
یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد!
دوستی که سیلی خورده بود...

بقیه در ادامه مطلب

کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، (فردای قیامت) به شفاعت من نخواهد رسید

ساعت حدود دو نیمه شب بود و من که تازه از مهمانی دوستم آمده بودم، مشغول رانندگی به سمت خانه بودم. من در «بیگو» واقع در شمال جزیره «گوام» زندگی می کنم. از آنجایی که به شدت خواب آلود بودم. ضبط ماشین را روشن کردم تا احیانا خوابم نبرد. سپس کمی به سرعت ماشین افزودم، آن چنان که سرعتم از حد مجاز بالاتر رفت. اواسط راه بودم که ناگهان دختربچه ای را کنار جاده دیدم. سنگینی نگاه خیره اش را کاملا روی خود احساس می کردم. در حالی که از سرعتم کاسته بودم، از خود می پرسیدم که دختربچه ای به آن سن و سال در آن وقت شب کنار جاده چه می کند، می خواستم دنده عقب بگیرم که ناگهان احساس کردم شخصی نزدیکم حضور دارد.... بقیه شو برو بخون عزیزم خیلی جالبه در ادامه مطلب....

اه رمضان

برای آن است که یک ماه مرخصی از زمین برای سفر به ملکوت بگیریم . . .

دراین پست یه رمان زیبابراتون اماده کردم برید بخونیدرمان باحالیه حتمابخونید

امیدوارم خوشتون بیاد.نظریادتون نره

|نظرات شماباعث دلگرمی ماست|

السلام ای میهمانی خدا / ماه خوب آسمانی خدا

السلام ای روزه داران السلام / عاشقان مخلص ماه صیام . . .

دراین پست یه رمان زیبابراتون اماده کردم برید بخونیدرمان باحالیه حتمابخونید

امیدوارم خوشتون بیاد.نظریادتون نره

|نظرات شماباعث دلگرمی ماست|

می ترسم برای دیدارم از بهشت به جهنّم آید !!مادر است دیگر ...

دراین پست یه رمان زیبابراتون اماده کردم برید بخونید

امیدوارم خوشتون بیاد.نظریادتون نره

|نظرات شماباعث دلگرمی ماست|