[RB:Blog_And_Post_Title]

دانلودرمان عاشقانه

دانلودرمان عاشقانه-دانلودرمان عاشقانه-رمان ترسناک

آینده به کسی تعلق دارد که می داند چگونه منتظر نشیند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

داستان کتاه وزیبای معجون آرامش

کسری انوشیروان از بزرگمهر خشمگین شد و دستور داد در سیاهچال به زنجیرش کنند
چند روزی از این ماجرا گذشت ، کسری افرادی را فرستاد تا از حال بزرگمهر برایش خبر ببرند.
آنان دیدن بزرگمهر قوی و شادمان است و از او سوال پرشیدند که چرا در این حال اینچنین آسوده هستی
بزرگمهر گفت : معجونی ساخته ام ار 6 جزء و بکار می برم به این دلیل است که مرا اینگونه نیکو می بینید
گفتند : آن معجون را به ما هم بگو تا در زمان گرفتاری استفاده کنیم
بزرگمهر گفت :
1 . اعتماد به خدای عزوجل است
2 . آنچه مقدر است بودنی است
3 . شکیبایی برای گرفتار بهترین چیز است
4 . صبر نکنم چه کنم
5 . شاید حالتی سخت تر از این رخ دهد
6 . از این ساعت تا ساعت بعد امید گشایش است
زمانی که سخنان بزرگمهر را به کسری رساندند بزرگمهر را آزاد کرد و او را گرامی داش

ادامه مطلب

کلمات کلیدی

داستان

داستان ازدواج حضرت موسی (ع)

داستان جذاب

داستان خواندنی

داستان عاشقانه

داستان نویسی

داستان های قرآنی

داستان کتاه وزیبای معجون آرامش

داستان کوتاه

دیدگاه شما از مطلب بالا چیست؟

نظرات (۳)

خیلی ممنون از مقالتون
۳ تیر ۹۴، ۰۰:۳۱
پاسخ:
فدای شما
ali
عالی بود
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.
1