[RB:Blog_And_Post_Title]

دانلودرمان عاشقانه

دانلودرمان عاشقانه-دانلودرمان عاشقانه-رمان ترسناک

آینده به کسی تعلق دارد که می داند چگونه منتظر نشیند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

داستان کوتاه وجالب انعکاس صدا

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)می فرمودند : از سعادت مرد، زن خوب و خانه وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است.

پدر و پسری داشتند در کوه قدم میزدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد
به زمین افتاد و داد کشید : آی ی ی ی!
صدایی از دور دست آمد : آی ی ی ی!
پسرک با کنجکاوی فریاد زد : کی هستی؟
پاسخ شنید : کی هستی؟

بقیه درادامه مطلب.نظریادتون نره دوستان عزیز


برچسب ها:داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, داستان کوتاه, داستان زیبا, سخنان زیبا, داستان طنز, داستان قشنگداستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, داستان کوتاه, داستان زیبا, سخنان زیبا, داستان طنز, داستان قشنگ, داستان خانوادگی, داستانهای زیبا, داستان آموزنده, داستان های آموزنده, داستان های جذاب, داستان های قرآنی.:: داستان های عاشقانه و زیبا ::.

ادامه مطلب

داستان کوتاه جالب ازحرف تاعمل

رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم)می فرمودند: بهترین زنان امت من زن هایی هستند که صورتشان زیباتر و صداقشان کمتر باشد.

در زمـان پـیـغمبر اکرم (ص) طفلى بسیار خرما مى خورد . هر چه او را نصیحت مى کردند که زیاد خوردن خرما ضرر دارد فایده نداشت . مادرش تصمیم گرفت او را به نزد پیغمبر (ص) بیاورد تا او را نـصـیـحت کند.


برچسب ها:داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه, داستان کوتاه, داستان زیبا, سخنان زیبا, داستان طنز, داستان قشنگ, داستان خانوادگی, داستانهای زیبا, داستان آموزنده, داستان های آموزنده, داستان های جذاب, داستان های قرآنی,داستان های زیبا و خواندنی

ادامه مطلب

داستان طنزوکوتاه کارمشاوران

خداوند دوست دارد هرگاه بنده ی مومنش نرد برادر خود می رود خویشتن را برای رفتن پیش او آماده و آراسته گرداند.

چوپانی مشغول چراندن گله گوسفندان خود در یک مرغزار دورافتاده بود. ناگهان سر و کله‏ ی یک اتومبیل جدید کروکی از میان گرد و غبار جاده‏ های خاکی پیدا می‏شود. راننده ی آن اتومبیل که یک مرد جوان با لباس شیک ، کفش های Gucci ، عینک Ray-Ban و کراوات YSL بود، سرش را از پنجره اتومبیل بیرون آورد و پرسید: اگر من به تو بگویم که دقیقا چند راس گوسفند داری، یکی از آنها را به من خواهی داد؟

بقیه ادامه مطلب|نظریادتون نره دوستای عزیز


برچسب ها:

داستان,داستان کوتاه,داستان جذاب,داستان خواندنی,داستان نویسی,داستان عاشقانه,داستان طنز,قصه طنز,طنز نوشته,طنز کوتاه,طنز ادبی,داستان های طنز,طنز 91,طنز واقعی, داستانهای طنز جلال آل احمد, داستان کوتاه, داستان خانوادگی, داستان چوپان

ادامه مطلب

رمان کوتاه و زیبای فکروبکر

دوره ی جوانی لغزنده است زنجیرایمان راببندید

دراین پست یه رمان زیبابراتون اماده کردم برید بخونید

امیدوارم خوشتون بیاد.نظریادتون نره

|نظرات شماباعث دلگرمی ماست|

ادامه مطلب