[RB:Blog_And_Post_Title]

دانلودرمان عاشقانه

دانلودرمان عاشقانه-دانلودرمان عاشقانه-رمان ترسناک

آینده به کسی تعلق دارد که می داند چگونه منتظر نشیند.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

داستان کوتاه جالب ازحرف تاعمل

می گویند شیطان رانده شده ، زمانی نزد فرعون ستمکار و ظالم آمد در حالی که فرعون خوشه ای انگور در دست داشت و می خورد
ابلیس به او گفت : هیچکس می تواندکه این خوشهء انگور را به مروارید خوش آب و رنگ مبدل سازد؟
فرعون گفت: نه.
ابلیس با جادوگری و سحر ، آن خوشهء انگور را به دانه های مروارید خوشاب تبدیل کرد.
فرعون تعجب کرد و گفت : آفرین بر تو که استاد و ماهری.
ابلیس سیلی ای بر گردن او زد و گفت : مرا با این استادی به بندگی قبول نکردند ، تو با این حماقت چگونه ادعای خدایی می کنی؟

ادامه مطلب

کلمات کلیدی

داستان

داستان بشنو و باور نکن

داستان جالب بشنو و باور نکن

داستان جذاب

داستان خواندنی

داستان زیبا

داستان طنز

داستان عاشقانه

داستان نویسی

سخنان زیبا

دیدگاه شما از مطلب بالا چیست؟

نظرات (۲)

داستان زیبایی بود خیلی ممنون
۳ تیر ۹۴، ۰۰:۳۱
پاسخ:
خواهش میکنم
عالی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

به نکات زیر توجه کنید

  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود.
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید.
1